از روی تو فروزد شمع سرای عیسی


از روی تو فروزد شمع سرای عیسی

از روی تو فروزد شمع سرای عیسی


از روی تو فروزد شمع سرای عیسی

از روی تو فروزد شمع سرای عیسی


وز عارض تو خیزد نور شب تجلی

وز عارض تو خیزد نور شب تجلی
وز عارض تو خیزد نور شب تجلی
وز عارض تو خیزد نور شب تجلی
وز عارض تو خیزد نور شب تجلی
ای صید دام حسنت شیران روز میدان
ای صید دام حسنت شیران روز میدان
ای صید دام حسنت شیران روز میدان
ای صید دام حسنت شیران روز میدان
ای صید دام حسنت شیران روز میدان
وی مست جام عشقت مردان راه معنی
وی مست جام عشقت مردان راه معنی
وی مست جام عشقت مردان راه معنی
وی مست جام عشقت مردان راه معنی
وی مست جام عشقت مردان راه معنی
آتش پرست رویت جان هزار زردشت
آتش پرست رویت جان هزار زردشت
آتش پرست رویت جان هزار زردشت
آتش پرست رویت جان هزار زردشت
آتش پرست رویت جان هزار زردشت
بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
بستهٔ صلیب زلفت عقل هزار عیسی
رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را
رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را
رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را
رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را
رضوان به روی تو دید این تیره خاکدان را
گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
گفت اینت خوب جائی، خوشتر ز خلد ماوی
هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
هر دل که رفت نزهت در باغ زلفت آرد
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی
ای بی نمک به هجران خوش کن به وصل عیشم
ای بی نمک به هجران خوش کن به وصل عیشم
ای بی نمک به هجران خوش کن به وصل عیشم
ای بی نمک به هجران خوش کن به وصل عیشم
ای بی نمک به هجران خوش کن به وصل عیشم
دانی مزه ندارد بی تو ابای دنیی
دانی مزه ندارد بی تو ابای دنیی
دانی مزه ندارد بی تو ابای دنیی
دانی مزه ندارد بی تو ابای دنیی
دانی مزه ندارد بی تو ابای دنیی
با من که هست جانی مانده ز دست قهرت
با من که هست جانی مانده ز دست قهرت
با من که هست جانی مانده ز دست قهرت
با من که هست جانی مانده ز دست قهرت
با من که هست جانی مانده ز دست قهرت
در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
در پای تو فشاندم، کردی قبول یانی
خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد
خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد
خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد
خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد
خاقانی از دل و جان برخی روی تو شد
گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی
گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی
گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی
گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی
گرچه ز وصلت او را دولت نداد برخی